چارچوبی اولیه برای درک چیستی نصرالله
چارچوبی اولیه برای درک چیستی نصرالله
اعتراض، حیات انقلاب
مهمترین مسئلهای که در حوزۀ اعتراض با آن مواجه هستیم -فراتر از موضوعِ هر حرکت و کنش اعتراضی- این است که بهواقع اعتراضات میدان بازتولید دو نیروی اجتماعی-سیاسی اصلی در وضع کنونی ما هستند. در یکسو نیروی محافظهکارِ اجتماعی-سیاسی و مدافعان ناکارآمدیهای وضع موجود که خودشان را از طریق مقابله با اعتراض و تهدیدکردن اعتراضات یا تلاش برای تخفیف و کوچکشمردن اعتراض و یا عدم بروز اجتماعی آن بازتولید میکنند. در سوی دیگر پیشروترین نیروهای اجتماعی ایران، حداقل درحال حاضر، در موضع اعتراض ایستادهاند و مهمترین مسئلههای اجتماعی را از طریق اعتراض به جامعه منتقل و در تعامل با جامعه مطرح میکنند.
گزیده:بخش عمدهای از نیروی انقلاب که سفره خود را از مردم جدا کرده است، قطعاً نمیتواند عاملیت عدالت باشد؛ بدون تعارف بگویم، عدهای که از مهدکودک و مدرسه تا محیطهای تفریحی، مسیر منتهی به دانشگاه و بعد هم محیط کار، سیاست و در هنگام توزیع منزلت نوعی از سهمیه و ویژه بودن را شامل میشوند، نمیتوانند عاملیت عدالت باشند! عاملیتی که در تمام این مسیر از وضعیت خاصی بهره برده است نمیتواند عاملیت اسلام سیاسی عدالتخواه باشد.برخی از برجستهترین مقامات کشور، در انتخاباتهای اخیر، درصد بسیار ناچیزی از آرا واجدین را کسب کردهاند؛ گاهی در حد سه درصد حتی. یک چنین نیروهای سیاسیای طرفدار همبستگی باشد یا طرفدار هر چیز دیگر، چه اهمیتی دارد؟ ما داریم درباره آینده صحبت میکنیم. آینده را عموم جامعه میسازد نه اقلیتها. در وضعیتی که جامعه از سیاست کنار گذاشته شده و یک عده از نیروهای رسمی در میدان ماندهاند و در خلوتی کوچه، ادای قهرمانها را در میآورند. چه اهمیت دارد؟
آینده که بر نامطلوبیتهای وضع کنونی بنا نمیشود. اگر بخواهیم به احیای اسلام سیاسی یا احیای هر چیز دیگری فکر کنیم که نمیتوانیم روی نیروهای سیاسیای فکر کنیم که از درک مصالح یومیه خودشان هم عاجز هستند. احیای اسلام سیاسی؟ بله بر فراز منبر خطابه شاید بخواهند حکمرانی و نظم سیاسی و فکری را بازسازی کنند؛ این خطابهها اما اگر معنای اجتماعی داشت که وضعیت آرای نیروهای سیاسی کنونی اینهمه ترحمبرانگیز نبود.
در ۷۵ سال تاریخ اشغال فلسطین نیروی مقاومت همواره در وضعیت «واکنش» بوده و برای همین ما در روایت آن بیشتر «واگویه» داشتیم و این واگویه نمیتوانست به گفتار تئوریک دربیاید، بلکه بیشتر در قالب هنری و ادبی ارائه میشده اما اکنون وارد دورهای شدیم که انسان فلسطینی دست به «کنش» زده است و امکانهای جدیدی برای کنشگری خود خلق کرده است.
سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – محمدمحسن راحمی: «طوفان الاقصی» به لحاظ نظامی و اطلاعاتی اتفاقی منحصر به فرد در طول تاریخ مبارزه فلسطینیان با اسرائیل بود. اما خود این عملیات نظامی نتیجۀ تطور سوژه فلسطینی و محصول آخرین صورت هویتی آن در قالب «انسان فلسطینی جدید» ی است که در حال خلق امکانهای نویی در میدان مقاومت است. در ادامه پروندۀ «جنگ غزه در آینه الهیات و اندیشه» با حجتالاسلام مجتبی نامخواه، مدیر گروه مطالعات اجتماعی پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم (ع) گفتوگویی انجام دادیم که در ادامه خواهید خواند.
سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی: مجله «نامه جمهور» به شماره سوم خود رسیده است. مجلهای که دغدغه اصلی آن احیای سوژه عدالت و عدالتخواهی است تا بتواند این گسست را در مقطع فعلی برطرف کند؛ هرچند مساله عدالتخواهی بیش از آنکه مساله فردی باشد سوژه اجتماعی است اما مجله نامه جمهور سعی دارد از طریق بررسی موارد سیاستورزیهای مهم، سوژههایی را شکل دهد که نسبت به گفتمان عدالتخواهی هوشیار و دقیق باشند. به همین جهت با مجتبی نامخواه، سردبیر این مجله گفتوگویی را صورت دادیم تا هم درباره مجله گفتوگو کنیم و هم بهعنوان یک فعال عدالتخواه نظرش را راجعبه مسائل روز از جمله نقد و نظرهایش درباره برنامه هفتم توسعه در آخرین شماره مجله جمهور جویا شویم.
گفتوگویی منتشر نشده با مرحوم دکتر عماد افروغ درباره ایده جنبش بازسازی عقل عملی
در نگاه امام(ره)، دولت پدیدهای رو به جامعه است که مسئولیت حمایت از جامعه را دارد. مسئولیت تأمین حداقلهای رفاهی – اجتماعی را برعهده دارد و مسئول تحقق عدالت اجتماعی، رفاهی، حمایتی است.
در ۷۵ سال تاریخ اشغال فلسطین نیروی مقاومت همواره در وضعیت «واکنش» بوده و برای همین ما در روایت آن بیشتر «واگویه» داشتیم و این واگویه نمیتوانست به گفتار تئوریک دربیاید، بلکه بیشتر در قالب هنری و ادبی ارائه میشده اما اکنون وارد دورهای شدیم که انسان فلسطینی دست به «کنش» زده است و امکانهای جدیدی برای کنشگری خود خلق کرده است.
چرا موارد متعددی از بزه و آسیب اجتماعی نظیر گروگانگیری، سرقت و خودکشی افزایش پیدا کرده است؟
یکی از مهمترین تبیینهایی که از افزایش معنادار کجروی و بزه در جوامع میتوانیم داشته باشیم، آسیبدیدن همبستگی اجتماعی است. در واقع اگر کجروی به طرز «معنا»داری افزایش پیدا کند، این معنا را میتوانیم با کاهش همبستگی توضیح بدهیم. همبستگی از یکسو به جوامع امکان هماندیشی و همیاری میدهد؛ امکان و نیروی حل مسائل میدهد و از سویی دیگر به سان نظمی نامرئی مانع از ارتکاب کجرویها و وقوع آسیبهای اجتماعی میشود. در جوامعی که همبستگی اجتماعی آسیب ببیند و کاهش پیدا کند، ارتکاب بزه و کجروی افزایش پیدا میکند.
مهمترین یا یکی از مهمترین مسئلههایی که به همبستگی اجتماعی آسیب میزند، نابرابری اجتماعی است. در تعابیر دینی ما هم آمده که جعل الله العدل تنسیقا للقلوب. عدالت در جامعه باعث و برانگیزاننده همبستگی است و کاهش عدل، از تنسیق قلوب میکاهد. قلبهای جامعه را چند پاره میکند و قلوب دور افتاده دچار گرگ میشوند.
از طرف دیگر میدانیم طبق الگوی که ایده و رهبر انقلاب برای ارزیابی عدالت در اخیتار ما قرار میدهد، ما در وضعیت کنونی دچار عقبماندگی در عدالت هستیم. بنابراین کاملا طبیعی است که در این شرایط و با گسترش ناعدالتی و فقر، همبستگی اجتماعی آسیب ببیند و کجروی و بزه افزایش پیدا کند. همچنان که تحقیقات مختلفی نشان میدهد طی ده سال اخیر با افزایش نابرابری در جامعه ما، جرم، خودکشی و سرقت افزایش پیدا کرده است.